زخم کهنه کوره پزخانه ها
دو گزارش درباره کوره پزخانه ای در نزدیکی تهران و مقدمه ای درباره جایگاه این مسئله و مسائل مشابه در میان دغدغه های مدعیان
***
امیر حسین ترکش دوز
کارگرانِ کوره پزخانه ها یکی از محرومترین گروه های کارگریند و مشکلاتشان مشکلاتی است دیرینه ،که سابقه اش به پیش از پیروزی انقلاب می رسد . منابع تاریخی به خوبی گواهند که در آن سالها ، در حالیکه حکومت پهلوی رسیدن به" دروازه های تمدن بزرگ" را بشارت می داد و از "انقلاب شاه و مردم " و "یشرفت صنعتی کشور "سخن می گفت ،مخالفین حکومتِ وقت ، به نمونه های ملموسی از فقر و محرومیت و تبعیض از قبیل آنچه در حلبی آبادها و کره پزخانه ها وجود داشت اشاره می کردند تا واقعیت درشت گوئی سردمداران حکومت پهلوی را آشکار کنند . وقوع انقلاب بهمن 57 به خوبی نشان داد که در پَسِ آن ادعاهای بزرگ ،جامعه ایرانی دچار بحرانهای عدیده ای بود که بالاخره به نقطه جوشِ انقلاب رسید . پس از پیروزی انقلاب اقدامات مثبت بسیاری در جهت رفع محرومیت به عمل آمد ولذا نباید وضعیت بعد از اتقلاب را نسخه مکرَّر وضعیت قبل از انقلاب به شمار آورد . اما به هر حال، پدیده آزار دهنده ای که اکنون با آن رو به رو هستیم ، فاصله شگرف و. چشمگیری است که میان" ایده آلهای دینی و شعارهاو وعده ها ی انقلاب " با "واقعیتهای ملموس "وجود دارد .
علاوه بر این ، با عدم تناسب میان وزن کلید واژه ها در گفتاررسمی (و گفتارهای تابعه آن ) یا به عبارت دیگر با وزن دهی نامتناسب به مشکلات کشور در گفتار مسئولین اصلی نظام و غالب طرفداران ایشان (و حتی در خط مشی مخالفین اصلی و مطرح حکومت )آزار دهندگی پدیده مزبور دو چندان شده است . کافی است برای فهم این مدعا به این نکته توجه شود که مسئله فقر در بین مسائل مورد توجه رؤسا و کارگزاران حکومت و اپوزیسیون ، نسبت به دیگر مسائل ،از چه وزنی برخوردار است .
مردادماه امسال، خبرگزاری جمهوری اسلامی گزارشی از وضعیت اسفبار"کار در کوره پزخانه ها" منتشر کرد و از پیگیری برخی مقامات مسئول برای حل مشکل خبر داد . اخیرا" بعد از گذشت چند ماه، برخی رسانه های هم طیف با خبرگزاری مزبور ،با انتشار گزارشی دیگر ، وضعیت فعلی همان کوره پزخانه ها را همچون سابق ارزیابی کرده اند . ما امیدواریم زین پس تغییر مثبتی را شاهد باشیم اما به نظر می رسد این حل نشدن تا حدودی ناشی از پند جانبگی و پیچیدگی مشکل است . گو اینکه نباید در این زمینه مسئولیتهای دولت فعلی و آنچه دولتهای سابق و دیگر نهادهای حاکمیتی و حتی فعالین مدنی و سیاسی خارج از حکومت باید می کردند( اما انجام ندادند) را از یاد ببریم. در فرازهای بعد متن هر دو گزارش را خواهید خواند. /
1-گزارش اول از خبرگزاری جمهوری اسلامی:
"ساعت حدود هفت عصر به کوره پزخانه ای در نزدیکی پاکدشت می رسیم. آفتاب ، رفته اما هنوز گرما باقی است. تعدادی از کارگران کوره پزخانه که هنوز در این ساعت از روز به کار مشغول هستند با ورود وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دست از کار می کشند و به تماشا می نشینند اما تعدادی دیگر فرصت ایستادن ندارند و باید قالب ها را پر کنند.
نخستین کارگری که با او به گفت و گو می نشینیم 25 ساله است و 20 سال سابقه کار دارد. اهل کردستان است و به همراه همسرش در کوره پزخانه کار می کند. کودکی 2 ساله دارد.
20 سال کار سخت و زیان آور کرده اما سابقه ای از بیمه ندارد.
کارگر دیگری که چهره سوخته از آفتابش گویای کاری طاقت فرسا است 13سال سابقه کار دارد اما کمتر از پنج سال سابقه بیمه دارد. همسرش هم در کنارش مشغول کار است.
علی حسینیان دبیر انجمن صنفی کارگران کوره پزخانه های استان تهران که در میان کارگران است، می گوید: بیشتر کارگران این کوره پزخانه افغانی و تعدادی هم ایرانی هستند که عمدتا از آذربایجان شرقی و کردستان به اینجا آمده اند.
کارگران افغانی چه دارای کارت اشتغال و یا فاقد آن، هیچکدام سابقه بیمه ندارند و به روزمرگی راضی هستند.
یکی از کارگران زن که روزانه بیش از 14 ساعت کار می کند، می گوید: سالهاست که از اینجا بیرون نرفته ام و جز کار کردن در کوره پزخانه تفریحی نداشته ام.
کارگر زن دیگری که از اهالی کردستان است، می گوید: 12 سال است به کوره پزخانه آمده ام و کار می کنم نمی دانم چند سال سابقه بیمه دارم چون هر ماه فقط 2 تا سه روز برایم بیمه پرداخت شده است.
سه فرزند دارد که هر روز خود، 2 کودکش را تا ˈفورون آبادˈ در جاده خاوران به مدرسه می برد و ظهر به دنبال آنها می رود.
زن جوان دیگر که چهار سال است به کوره پزخانه آمده از این همه سختی و رنج بی تاب است. کودک 2ساله اش را به کردستان فرستاده تا بتواند فرصت بیشتری برای کار داشته باشد اما ناامید و افسرده است و می گوید مرگ برای من بهتر از چنین زندگی است. هر شب ساعت ها از دوری فرزندم می گریم و با خود می گویم، خدایا کی این همه عذاب تمام می شود؟
یکی از کارگران زن افغانی که هر روز کار خود را از ساعت یک بامداد شروع می کند در پاسخ به اینکه آیا روزها می خوابی یا استراحت می کنی با خنده پاسخ می دهد: مگر می توانم با وجود کار در منزل و بچه هایم بخوابم. آنقدر کار می کنم که خواب برایم بیگانه است.
کارگر زن دیگری که افغانی است، می گوید: وقتی کارگران ایرانی این همه مشکل داشته باشند پس کارگران افغانی که هیچگاه حقوق آنها دیده نمی شود، چه باید بگویند؟
نزدیک به 50 خانوار در آنجا زندگی می کنند اما فقط دو دستشویی برای آنها قابل استفاده است. دو دستشویی دیگر کثیف و از کار افتاده است و اهالی نمی توانند از آنها استفاده کنند.
کارگر زن جوان دیگری از وضعیت حمام های کوره پزخانه می گوید. چهار حمام برای 50 خانوار است که هرکس شاید چند دقیقه بیشتر فرصت نداشته باشد از آن استفاده کند. استفاده از حمام ها برای زنان که مسئولیت شستشوی کودکان را برعهده دارند، دشوارتر است زیرا در فرصتی اندک باید حمام را تخلیه و به دیگری بسپارند.
تعدادی از کارگران افغانی بیش از 26 سال است در کوره پزخانه ها کار می کنند.
علی ربیعی که برای بازدید از وضعیت کارگران کوره پزخانه آمده است پس از افطاری دسته جمعی در میان آنها می گوید: طی یکسال مسئولیت در وزارت کار تاکنون جندین دفعه بازدید از سوی مسئولان حوزه کار و تامین اجتماعی از کوره پزخانه های استان تهران انجام شده است.
وی اظهار داشت: متاسفانه بسیاری از کارگران کوره پزخانه سابقه بیمه آنها منظور نشده که باید بازرسی های کار را از این مراکز افزایش دهیم.
ربیعی به کارگران گفت: دولت یازدهم مشکلات شما کارگران را می داند و در صدد است که برای شما گامی بردارد.
همچنین رئیس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران کشور گفت: 90درصد مشکلات کارگران مربوط به بیمه تامین اجتماعی است.
غلامرضا عباسی یادآور شد: ماده 148 قانون کار که کارفرمایان را مکلف به بیمه کردن کارگران می کند باید در کوره پزخانه ها نیز اجرا شود.
یکی از کارگران کوره پزخانه که دچار سکته مغزی شده بود از سوی فرزندش با ویلچر برای دیدار با ربیعی به محل کوره پزخانه آورده شد. این کارگر 59 ساله که به اندازه مردی 80 ساله فرسوده شده بود به دلیل 90 روز کسری نتوانسته بازنشسته شود که وزیر کار به وی قول مساعد برای پیگیری بازنشستگی اش داد.
کارگران برای بدرقه ربیعی آمدند و غروبی متفاوت را تجربه کردند از کوره پزخانه که دور می شویم به پشت سر نگاهی دوباره می کنم. همه چیز در سیاهی شب پنهان شده است.
مادری خسته بر زمین نشسته می خواهد با سیلی کودک بی تابش را آرام کند. گریه کودک بیشتر می شود و مادر او را بر سینه خود می فشارد تا شیره جانش را بمکد و زندگی این گونه ادامه دارد.
کوره پزخانه چهره ای عریان از رنج است. رنجی که مملو از فراموشی به قوانین کار و انسانی است.
کارگران کوره پزخانه فراموش شدگان قانون کار هستند. قانونی که انسانها آن را برای بهبود وضعیت کارگران نگاشته اند.
در کوره پزخانه ها معمای زندگی مجهول مانده است. زنده هستند که کار کنند و کار می کنند که زنده بمانند.
براستی روزگار غریبیست زندگی در کوره پزخانه ها."(خبرگزاری جمهوری اسلامی ،کد خبر: 81251466 (4145280) | تاریخ خبر: 1393/05/05)
2- گزارش دوم از روزنامه شرق و خبرگزاری کار ایران :
بعد از گذشت سه ماه از انتشار گذارش سابق ،روزنامه و خبرگزاری نزدیک به طیف سیاسی وزیر کار (که شاید به خاطر همین نزدیکی احتمال غرض ورزی را نتوان چندان در کارشان دخیل دانست )از نتیجه پیگیریهای وزیر کار خبر می دهد به نوشته "ایلنا"،
روزنامه شرق در شماره روز دوشنبه پنجم آبان با از شرایط کار و بیمه کارگران کورههای آجرپزی پس از گذشت چهار ماه از دیدار با وزیر کار، از محقق نشدن وعدههای وزیر کار به این کارگران فصلی خبر داده است.
در این گزارش به قلم «فاطمه جمالپور» میخوانیم که چهارماه پیش در غروب گرم مردادماه دکتر ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاهاجتماعی به میان کارگران این کارخانه آجرپزی آمد و روزهاش را با آنها باز کرد. آن غروب ربیعی به کارگران گفت: «من، روزی کارگر کارخانه آجرپزی بودم. امیدوارم روزی یکی از فرزندان شما هم وزیر شود. آمدم اینجا تا بگویم شما را میبینیم و درصددیم مشکلاتتان حل شود.» حالا بادهای پاییزی شروع به وزیدن گرفتهاند. اما مشکلات به گواهی کارگران خشتچین و کورهپز و قالبزن به قوت خود باقی است.
در این گزارش به نقل از کارگری میانسال با تهلهجه آذری آمده است: «۲۰سالی است که تو این کاریم خشتهای خام را میچینند و ما از بالا میپزیم. فشاریها باید ۲۴ساعت در کوره بمانند و دستگاهیها ۱۰ساعت. ساعت کار که برای ما معنی نداره. شبانهروز باید پای کوره باشیم و یههفته کار میکنیم یهروز تعطیل میشیم تا بتوانیم سر بزنیم به زن و بچهمان. مشکل بیمهمان هم، حل نشده. من ۲۰ساله تو این کارم. اما فقط ۱۶، ۱۷سال بیمه رد شده، خیلی وقتها یکماهمان را یک روز ردکردن و دستمان به هیچ جا بند نیست. اگر هم شکایت کنیم بیرونمون میکنن. حالا وزیر گفته اگه کسی ۲۰سال سابقه یهجا داشته باشه میتونه بازنشست شه. خیلی خوبه، اما خب کی میتونه تو این کار ما یهجا بمونه. یا بیرون میکنن، یا جور نمیشه وایسیم و....»
کارگر میانسال دیگری به گزارشگر روزنامه شرق گفته است: «من از سال ۷۰ تا الان تو این کارم. ۲۳ساله تو این کارم و سرپرستم اما فقط ۱۶سال برام رد شده. همه اینجا اینطوریان. مثلا سال ۷۰، ۸۰ و۸۶ هریک ماه کارمونرو یک روز بیمه ردکردن و فروردین که از سیزدهمین روزش کار کردیم رو اصلا رد نکردن. وزیر گفت بازرس میفرسته، درست میشه، اما اصلا نفرستاد. البته تقصیر اینا نیست، زمان اینا که نبوده اما خب من ۵۰سالم شه دیسک بگیرم خونهنشین میشم، سابقه بیمهام پر نمیشه و هیچیبههیچی. یکی از بچههای خودمون اینطوری بود به خاطر سهماه کمبودن حق بیمه موند که موند بیچاره. سختی کار که نمیگیریم، با اینکه روزی ۱۷، ۱۸ساعت کار میکنیم. همون ۳۰ساله بازنشست میشیم، عینهو یه کارمند. امسال تامیناجتماعی ۲۵درصد حقوقهارو اضافه کرد اما حقوق ما ریالی اضافه نشد. عیدی به همه عالم و آدم میدهند اما به ما هیچی نمیدن. با التماس، نفری۳۰هزارتومن اگر بدهند تازه. خانواده من پاکدشت مستاجرند خانوم، چون اینجا که بهداشتش خوب نیست. ماهی ۳۰۰هزارتومان اجاره میدهم. رفتم از کارفرما مساعده گرفتم برای خرید لباس زمستونی برای سهتا بچه. پالتوی دخترم شد ۱۰۰تومن و مساعده ته کشید و با زنم دعوام شد. از ساعت دو شب تا پنجعصر کار میکنیم و آخرسر هم شرمنده زن و بچهمان میشیم. سهنفر عضو شورای کارگری داریم ۳۴ساله تغییر نکردن یعنی قراره مشکلات مارو حل کنن اما تهتهش همهچیزو بین خودشون حل میکنن.»
در گزارش این روزنامه سخنان وزیر کار در هنگام بازدید از کورههای آجرپزی نقل شده است. ربیعی در بازدید از اینجا گفته بود: «دستور پیگیری میدهم. باید بیمهها، بازرسیها را بیشتر کنند. اگر تخلف کارفرما ثابت شود آنوقت همه را حساب میکنند. اینطور که مشخص است برخی از کارفرماها حق بیمهها را کامل اعمال نمیکنند. باید بازرسیها را بیشتر کنیم. البته خب متاسفانه بازرسی تامیناجتماعی را زیاد میکنیم صدای کارفرمایان درمیآید که تامیناجتماعی مانع تولید است وقتی کم میکنیم اینطور میشود. بهخاطر تحقق دولت الکترونیکی اجازه دادیم کارفرما بیاید خوداظهاری کند اما برخی کارفرماها در اظهاراتشان تخلف میکنند.» گزارشگر در عین حال به نقل از دو کارگر نوشته است: «هیچکاری نکردند و هیچ گروه بازرسی هم نیامده است.»
در این گزارش به تبعیض موجود در شرایط کار کارگران افغان و ایرانی نیز اشاره شده است و به نقل از محمد، مردی میانسال در آخرین روز کاریاش طی سال جاری آمده است «حقوق ایرانیها رو دادن، براشون ۳۲هزاروپنجساعت رد کردن اما برای ما ۳۰هزار. مایی که از ۱۳فروردین کارمونرو شروع کردیم اما اونا یکی، دوماه بعد اومدن و حقوق بیشتری هم گرفتن.»
محمد، ماهی ۸۰۰تومن درمیآورد، «دختر زیاد داریم، نمیرسه، از وقتی ایران گرونی آمده، همه خردوکلان، زنومرد کار میکنیم.»
یک زن افغان نیز در پاسخ به سئوال این خبرنگار درباره نتایج دیدار وزیر گفته است «نه بابا چه رسیدگیای، کی میرسد به افغانها. حمام کثیف است و دستشوییها هم، عفونتها بیشتر شده، نه دکتری، نه چیزی. الان من مریضم، قند دارم، شوهرم بیماری قلبی دارد اما مجبوریم کار کنیم. اگر مریض شویم و بچه زیاد داشته باشیم دیگر به هیچی نمیرسیم. با اینکه خردوکلانمان کار میکنیم. ۱۰۰هزارتومان ببریم دکتر هیچی پس نمیاریم. مدرسه، بچههایمان را نمیگیرد و....»
فاطمه جمالپور در پایان این گزارش نوشته است: بعد از افطار پنجم مردادماه اینجا در کورهپزخانه ورامین بذر امید در دل کارگران کورهپزخانه جوانه زده بود. من امروز برای دیدن ثمرات این بذر آمده بودم اما پس از چهارماه اینجا زندگی کارگران و خانوادههای کورهپزخانه بر همان مدار همیشگی میچرخد."(ایلنا ، کد خبر: 217768 تاریخ خبر 1393/08/05)