تشکلهای کارگری و کارفرمائی ؛ صنفی یا سیاسی؟
نمی توان به بهانه سیاست ورزی ِ بد ، از تعالی دادنِ مطالبات اجتماعی تا حد پرداختن به امر سیاسی اجتناب کرد .
******************
الف: گزارش
اول مهر 93 "ایرنا" از اظهارات معاون وزارت کار گزارش داد . "سید حسن هفده تن" معاون روابط کار این وزارت خانه درجلسه ای با مسوولان تشکل های کارگری و کارفرمایی در استان قزوین گفت :" یکی از دلایل ضعف تشکل های کارگری و کارفرمایی مشخص نبودن سهم آنها در ایجاد ارزش افزوده است که این مشکل ناشی از آن است که این تشکیلات به طور کامل و خالص، صنفی نیستند." به گفته وی :"اگر تشکل های کارگری و کارفرمایی ما بطور خالص صنفی باشند و سهمشان از ارزش افزوده مشخص باشد، می توانند در تصمیم گیری های اقتصادی و حتی اجتماعی و سیاسی نقش مهم و تاثیرگذاری داشته باشند.".
ب: حاشیه
در حاشیه اظهارات معاون محترم وزارت کار ( و در واقع باوری شایع در جناح های مختلفِ ، که ایشان هم آن را بیان داشته اند ) سؤالهای زیر قابل طرح است. گرچه پیش از طرح سؤالها ، باید یاد آور شد که دولت احمدی نژاد و گرایشهای مختلف طیف اصولگرا هم در مورد " شیوه برخورد با تشکل یابی کارگران "، کارنامه مطلوبی نداشتند و ندارند .اما سؤالها:
1- به کدام دلیل ،تشکلهای کارگری و کارفرمائی باید "به طور خالص صنفی" باشند ؟ چه مانعی دارد که به حزب سیاسی کارگری (موافق یا مخالف حکومت اما ملتزم به قانون یا معتقد به مبارزه منضبط و مدنی )اجازه فعالیت داده شود ؟ اگر این اجازه را قائل باشیم پذیرفته ایم که می توان تشکلی کارگری داشت که "صنفیِ محض" نباشد.
2- اساسا" میان کار صنفی و سیاسی می توان مرز قاطعی یا اساسا" مرزی قائل شد ؟ به کدام دلیل یک تشکل صنفی را به طور کلی از موضعگیری سیاسی می توان منع کرد؟
3-مقام محترم اظهار امیدواری کرده اند که این تشکلها در تصمیم گیریهای اقتصادی و حتی و سیاسی نقشی مهم و تأثیر گذار داشته باشند ؛ اما چگونه می توان از تشکلی "به طور خالص صنفی " انتظار داشت که در تصمیم گیریهای سیاسی نقشی مهم و تأثیر گذار داشته باشد ؟
4- می توان فعالیت گروه یا جریانی را مُجاز شمرد ،اما در عین حال ا،ز حیثِ مسلکی و ارزشی آنرا مطلوب تدانست و حتی به لزوم چالش فکری و سیاسی با آن ،معتقد بود .با این وصف علاوه بر بحث از مجاز بودن یا نبودن برخی از فعالیتها ،میتوان سخن از "مطلوبیت "هم گفت. با این وصف ، بنا بر اصول مسلکی ما و بنا بر آرمانهای انقلاب بهمن 57 ، متوقف ماندنِ مطالبات اجتماعی در حدِ صنفی ،مطلوب است یا ارتقاء خواستها در حد پرداختن به امر سیاسی ؟ درست است که هر سنخ سیاسی شدنی به معنا ی تکامل نیست . اما توقف در حد خودِ فردی و خودِ صنفی هم با جوهر اخلاق در نظر ما (که برون شدنِ انسان از مرزهای خودی یا به تعبیر دیگر وسعت بخشیدن به خودیِ خویش) است ناسازگار است . البته کوشش در جهت سیاسی کردنِ جامعه ، هزینه هائی هم دارد که آن هزینه ها را با راه کارهای مشروع و منطقی دیگری(مانند مواجهه فکری و عقیدتی ) باید به صفر نزدیک کرد نه اینکه به بهانه هزینه ها (هزینه هائی مانند ِ سیاست ورزی ِ بد ) از آن راهِ اصولی صرفنظر کنیم . حتی اگر هزینه ها به صفر میل پیدا نکرد بازهم ضرورتِ راهِ اصولی، یعنی تعالی دادنِ مطالباتِ اجتماعی تا حدِ پرداختن به امر سیاسی ، به قوت خود باقی است ./امیرحسین ترکش دوز