رشد کار

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ

رشد کار

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ

-پایگاه اینترنتیِ"رشد کار" ، می کوشد در حد توان ، به تکامل نیروی کار ایرانی و مشکلات و مصائب آن بپردازد .
-جهان بینی ما ، الهی- توحیدی است و به مسئله "کار "از همین منظر می نگریم .
-هدف ما اصلاح روابط قدرت در میهنمان مطابق با الگوئی ریشه نگر و عادلانه است .
-« رشد کار» از کلیه جریانها و پایگاههای سیاسی مستقل است .
-انتشار گزارشها و تحلیلها در این پایگاه ،لزوما" به معنای تأیید تمامی محتوا ، نویسنده یا مبدأ ارسال کننده آن از جانبِ «رشد کار» نیست. / امیر حسین ترکش دوز
پیوندها

صبح روز  هشتم تیرماه نود و پنج، «شادمان» نوجوان شانزده ساله بر اثر سقوط از طبقه سوم یک پاساژ در شهر جوانرود در دم جان سپرد.خبرگزاری موسوم به  «کار ایران» نوشت : از قرار معلوم، شادمانِ ۱۶ ساله به دلیل مشکلات مالی خانواده‌اش از چند ماه قبل در آن پاساژ دستفروشی می‌کرده‌است و دلیل سقوط او از طبقه سوم، نامشخص است.گفته می‌شود پدر این کودک به حرفه چوپانی و مادرش نیز در منزل به نانوایی اشتغال داشته است.(ایلنا ،کد خبر: 385338 ) در این خبر، ظاهراً ،هیچ نکته جدیدی در میان نیست .  این مرگ "اولین" نیست و متأسفانه نمونه های مشابهِ فراوان دارد . این سؤال هم سؤالِ جدیدی نیست که چرا این خبر مثل بسیاری از اخبار مشابه سرو صدا نمی کند تلقی رایجی هست که  بر خی چون فقیرند  اینچنین از حوزه توجه دور می مانند .  البته فقیر بودن این قبیل اشخاص در شکل گرفتنِ این بی اعتنائی مؤثر است  اما  می توان پرسید که اگر  ایشان فقیر نبودند ،اعتنائی آنچنان  که مقتضایِ" کرامت ذاتی انسان " است نصیبشان می شد؟ تجربه زیسته ما چه حکم  می کند ؟  به نظر نمی رسد بتوان به این سؤال ،پاسخ مثبت داد . البته نباید این پاسخ  را دستمایه قضاوتهای سطحی و عجولانه و لذا "به لحاظ اجتماعی بی فایده " کنیم. مثلا" در مورد فرد ،بی اعتنائی، گرچه نشانه خوبی نیست  اما می تواند بی اعتنائی وی به فجابع پیرامونش محصولِ شرایط ِخاصِ زندگی او باشد. علاوه بر اینکه لزومی ندارد در وضع مطلوبی که به عنوان "هدف" پیشِ رویِ خود قرار می دهیم ، واکنش  فرد  فرد ِ جامعه به یک صورت سامان پذیرد .عدالتخواهیِ یکسویه و نامنقح ، چپ زدگیِ سطحیِ دهه های قبل وعدالت خواه نمائیِ سالهای اخیر در ایران ، ذهن ما را گرفتار کلیشه ها می کند و مانع از این می شود که به سؤال سابق و سؤالهای مشابه پاسخ درستی دهیم . مسئله اعتنا و بی اعتنائی و علل و عوامل هر یک از این دو  ، پیش از آنکه  طبقاتی باشد انسانی است . مسئله اعتنا  چه در مورد فرد  مطرح شود و چه در مورد حکومت ،در واپسین تحلیل، مسئله ای است مربوط به اوضاع و احوال روحی آدمی؛ با این تفاوت مهم  که اعتنا در مقام حکومتداری صورت و محتوائی متفاوت پیدا می کند .  بسیاری ناخودآگاه این تلقی را در ذهن دارند که حکومت ، یک فرد در مقیاسِ بزرگ است حال آنکه  حکومت ، فردِ بزرگ شده نیست. حکومت یک هویتِ خاص است   و از همین رو  اَحکام فرد را نمی توان به حکومت یا نظام سیاسی تسری داد.  در مورد حوادثی همچون رخداد  پیش گفته نیز  اعتنائی که از نظام سیاسی انتظار داریم  همان اعتنائی نیست که از یک فرد می باید انتظار داشت./ 

ا. ح. ترکش دوز

 

۹۵/۰۴/۱۱
احیا